گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:زیاد آن ستمگر از رخ من رنگ می ریزد دل این شیشه نازک زنام سنگ می ریزد

❈۱❈
زیاد آن ستمگر از رخ من رنگ می ریزد دل این شیشه نازک زنام سنگ می ریزد
نمی دانم چه می سازد درین بستانسرا دیگر که از گل باز معمار بهاران رنگ می ریزد
❈۲❈
نبیند زرد رویی در خزان از تنگدستیها در ایام خزان هر کس می گلرنگ می ریزد
مترس از ناله ما بیدلان ای دشمن ایمان که اول بیجگر از خود سلاح جنگ می ریزد
❈۳❈
بلای آسمانی توبه کرد از مردم آزاری همان زان نرگس نیلوفری نیرنگ می ریزد
دل دیوانه من سرمه چشم غزالان شد هنوز از دست و دامن کودکان را سنگ می ریزد
❈۴❈
مگر کوتاهیی دیده است از زلف دراز خود؟ که رنگ تازه ای حسن از خط شبرنگ می ریزد
نباشد یک نفس بی فتنه ای چشم کبود او بلا پیوسته از گردون مینا رنگ می ریزد
❈۵❈
نباشد یک نفس بی فتنه ای چشم کبود او بلا پیوسته از گردون مینا رنگ می ریزد
چه رنگینی دهد مشاطه آن دست نگارین را؟ که خون بیگناهانش مدام از چنگ می ریزد
❈۶❈
زدست ممسکان آید به سختی خرده ای بیرون زروی سخت آهن این شرار از سنگ می ریزد
به طوفان می دهد موج حلاوت خاک را صائب اگر زین گونه شکر زان دهان تنگ می ریزد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۰۵۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها