گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:به ناز افراختی قامت فلکها در سجود آمد زمی افروختی رخسار، آتش در وجود آمد

❈۱❈
به ناز افراختی قامت فلکها در سجود آمد زمی افروختی رخسار، آتش در وجود آمد
نمود این جهان بودی ندارد، بارها دیدم من و تنگ دهان او که بود بی نمود آمد
❈۲❈
که باور می کند از ما اگر مژگان تر نبود؟ که از حلوای بی دود تو ما را رزق دود آمد
نه تنها سیلی عشق تو ما را رو سیه داد مکرر چهره یاقوت ازین آتش کبود آمد
❈۳❈
ندانم چیست مضمون خط ساغر، همین دانم که تا از زیر چشمش دید مینا در سجود آمد
نمی دانم که بود این آتشین جولان، همین دانم که تا پا در رکاب آورد، در خاطر فرود آمد
❈۴❈
مگر بر بال دارد نامه قتل مرا صائب؟ که مرغ نامه بر از کوی او این بار زود آمد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۱۳۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

دکتر اندیشه قدیریان
2015-08-10T20:56:53
آخرین واژۀ مصراعِ اوّلِ بیتِ چهارم، «دارد» است که اشتباهاً «داد» تایپ شده است.