گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:بهار عارض او را به سامان کس نمی داند بغیر از رنگ و بویی زین گلستان کس نمی داند

❈۱❈
بهار عارض او را به سامان کس نمی داند بغیر از رنگ و بویی زین گلستان کس نمی داند
خدا داند چها در پیرهن دارد نگار من ره باغ ارم را جز سلیمان کس نمی داند
❈۲❈
قیاسی می کنند این ساده لوحان از ید بیضا قماش ساعد سیمین جانان کس نمی داند
تماشای تو دارد بی نیاز از سیر عالم را در ایام تو راه باغ و بستان کس نمی داند
❈۳❈
چه جای لاله رخساران، که در عهد حجاب تو گل نشکفته را هم پاکدامان کس نمی داند
بود در پرده شب عیشها شب زنده داران را حضور دل در آن زلف پریشان کس نمی داند
❈۴❈
بغیر از چشم بیمارش که دارد گوشه دردی ز اهل دید، قدر دردمندان کس نمی داند
زبان طوطی نوحرف را آیینه می فهمد عیار خط بغیر از چشم حیران کس نمی داند
❈۵❈
زبان نبض را دست مسیحا خوب می یابد رگ جان سخن را جز سخندان کس نمی داند
دل خون گشته خود را سراغ از عشق می گیرم که جز خورشید جای لعل در کان کس نمی داند
❈۶❈
زشاهان سخن رس رتبه افکار صائب را بغیر از شاه والاجاه ایران کس نمی داند
به سیم قلب نستانند خوبان دل زما صائب درین کشور بهای ماه کنعان کس نمی داند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۱۵۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها