گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:چه شد گر خصم بداختر بهای من نمی داند؟ کمال عیسوی را دیده سوزن نمی داند

❈۱❈
چه شد گر خصم بداختر بهای من نمی داند؟ کمال عیسوی را دیده سوزن نمی داند
مگو واعظ حدیث دوزخ و جنت به اهل دل که سرگرم محبت گلشن از گلخن نمی داند
❈۲❈
تو بی پروا زبان خلق را کوتاه کن از خود وگرنه آه مظلومان ره روزن نمی داند
زکافر نعمتی دل شکوه از داغ و جنون دارد که بلبل قدر گل تا هست در گلشن نمی داند
❈۳❈
دل بیدار را خواب اجل بیدارتر سازد چراغ ما زدامان کفن مردن نمی داند
مشو از قتل ما ایمن که چون فرهاد خون ما نخواباند به خون تا خصم را، خفتن نمی داند
❈۴❈
سرآدم گشته ام چون سرمه در علم نظر بازی زبان چشم خوبان را کسی چون من نمی داند
توان کردن به ابرام از نکویان کام دل حاصل دم این تیغ بی زنهار، برگشتن نمی داند
❈۵❈
نداری رحم اگر بر غیر، برخود رحم کن صائب که آتش گرم چون شد دوست از دشمن نمی داند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۱۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها