گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:گر از نظاره خورشید در چشم آب می‌آید ز روی لاله‌رنگش در نظر خوناب می‌آید

❈۱❈
گر از نظاره خورشید در چشم آب می‌آید ز روی لاله‌رنگش در نظر خوناب می‌آید
در آن محفل که بی‌آتش سپند از جای برخیزد کجا خودداری از پروانه بی‌تاب می‌آید؟
❈۲❈
ندارد صیدی از من صیدگاه عشق لاغرتر که از قتلم به چشم جوهر تیغ آب می‌آید
مگر شد نرم یاقوت لب او از غبار خط؟ که حرف بوسه از دل بر زبان بی‌تاب می‌آید
❈۳❈
همانا بخت من از نارسایی‌ها برون آمد که بی‌تکلیف در ویرانه‌ام سیلاب می‌آید
دل آگاه در پیری ز غفلت بیش می‌لرزد که وقت صبح اکثر شبروان را خواب می‌آید
❈۴❈
چو ماهی گر برآرم پر درین دریا عجب نبود که هر موجی به چشم وحشتم قلاب می‌آید
چنان نازک شده است از گریه کردن پرده چشمم که آبم در نظر از پرتو مهتاب می‌آید
❈۵❈
نباشد پرده‌پوشی تیر کج را چون کمان صائب کجا زاهد برون از گوشه محراب می‌آید؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۱۹۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها