گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:دل عاشق کجا از ساغر سرشار بگشاید؟ به آب خضر لب کی تشنه دیدار بگشاید؟

❈۱❈
دل عاشق کجا از ساغر سرشار بگشاید؟ به آب خضر لب کی تشنه دیدار بگشاید؟
نگردد از نشاط ظاهری کم کلفت باطن دل پیکان کجا از خنده سوفار بگشاید؟
❈۲❈
امید دلگشایی داشتم از گریه خونین ندانستم که چون تر شد گره دشوار بگشاید
علایق می دواند ریشه آسان در دل سنگین سلیمانی محال است از کمر زنار بگشاید
❈۳❈
نگردد خانه در بسته مانع ماه کنعان را به روی پاکدامانان در از دیوار بگشاید
به دندان گهر نتوان گره از رشته وا کردن مرا از قرب جانان کی دل افگار بگشاید؟
❈۴❈
شد از صحرانوردی شورش سودای من افزون دل مرکز کجا از گردش پرگار بگشاید؟
گشاد عقده من نیست کار ناخن و دندان مگر برق این گره چون نی مرا از کار بگشاید
❈۵❈
گشایش نیست در پیشانی این بوستان پیرا مگر جوش بهاران این در گلزار بگشاید
توان در سایه دیوار خواب امن تا کردن چرا کس در به روی دولت بیدار بگشاید؟
❈۶❈
پر از گوهر کند نیسان دهان تشنه جانی را که مانند صدف سالی دهن یک بار بگشاید
چو درد از کیمیای صبر درمان می شود صائب چرا پیش طبیبان کس لب اظهار بگشاید؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۲۳۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها