گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:دل ارباب تنعم ز نوا می افتد جام لبریز چو گردد ز صدا می افتد

❈۱❈
دل ارباب تنعم ز نوا می افتد جام لبریز چو گردد ز صدا می افتد
با توکل سفری شو که درین راه، به چاه هرکه از دست نینداخت عصا می افتد
❈۲❈
می شود عیب هنر، نفس چو افتاد خسیس کری و کوری و لنگی به گدا می افتد
دایم از عیش دو بالاست چراغش روشن دل هرکس که در آن زلف دو تا می افتد
❈۳❈
آبرو در گره گوشه عزلت بسته است یوسف از چه چو برآید ز بها می افتد
دل ازان زلف به دام خط مشکین افتاد از بلا هرکه گریزد به بلا می افتد
❈۴❈
می چکد خون ز نوای جرس امروز به خاک تا ازین قافله دیگر که جدا می افتد؟
آن غیورم که گر از حق طلبم حاجت خویش بر زبانم گره از شرم و حیا می افتد
❈۵❈
روی پوشیده ز آیینه ما می گذرد آفتابی که فروغش همه جا می افتد
سرم از مغز تهی گشت، همانا کامروز بر سرم سایه اقبال هما می افتد
❈۶❈
نیست امروز کسی قابل زنجیر جنون آخر این سلسله بر گردن ما می افتد!
از نفس تیره شود آینه صائب هرچند نیست چون همنفسی دل ز جلا می افتد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۲۴۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

بیگانه
2018-07-31T11:44:45
به به... بسیار زیبا...