صائب تبریزی:کور باد آن که ز روی تو نظر می پیچد سر مبادش که ز شمشیر تو سر می پیچد
❈۱❈
کور باد آن که ز روی تو نظر می پیچد
سر مبادش که ز شمشیر تو سر می پیچد
سنبلی از ته هر سنگ برون می آید
آه فرهاد چو در کوه و کمر می پیچد
❈۲❈
شیون دل بود از چشم، که در خانه صدا
دایم از رهگذر حلقه در می پیچد
تا قیامت در دل بسته نخواهد ماندن
عاقبت دست دعا قفل اثر می پیچد
❈۳❈
بر تهیدستی آغوش بگریم صائب
هاله ای را چو ببینم به قمر می پیچد
کامنت ها