گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:سخن عشق محال است مکرر گردد بحر در هر نفسی عالم دیگر گردد

❈۱❈
سخن عشق محال است مکرر گردد بحر در هر نفسی عالم دیگر گردد
سخن عشق به تکرار ندارد حاجت کی تهی حوصله بحر ز گوهر گردد؟
❈۲❈
از جنون حرف مکرر نشنیده است کسی حرف عقل است که نشنیده مکرر گردد
نظر پیر مغان گرمتر از خورشیدست چه غم از باده اگر دامن ما تر گردد؟
❈۳❈
کفر نعمت بود از جنت اگر یاد کند دیدن روی تو آن را که میسر گردد
پله حسن به تمکین ز تماشایی شد یوسف از جوش خریدار به لنگر گردد
❈۴❈
نفس آن روز برآرم به خوشی از ته دل که دل سوخته در بزم تو مجمر گردد
به زر قلب ز اخوان نخرد یوسف را از تماشای تو چشمی که توانگر گردد
❈۵❈
گر به میخانه مرا جاذبه پیر مغان از کرم راهنما نوبت دیگر گردد:
دست وقتی کنم از گردن مینا کوتاه که مرا طوق گریبان خط ساغر گردد
❈۶❈
می پرد دیده امید دو عالم صائب تا که را دولت دیدار میسر گردد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۲۵۷

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها