گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:چون ز می صفحه رخسار تو گلگون گردد چشم نظارگیان کاسه پر خون گردد

❈۱❈
چون ز می صفحه رخسار تو گلگون گردد چشم نظارگیان کاسه پر خون گردد
حسن را آینه صاف بود روشنگر چه عجب لیلی اگر واله مجنون گردد؟
❈۲❈
کرد از بوسه مرا آن لب نوخط معمور روزی از پاس نمک داشتن افزون گردد
هرکه دیوانه شد، از پند نگردد عاقل خون چو شد مشک، محال است دگر خون گردد
❈۳❈
خط لب لعل ترا توبه ز خونخواری داد دل عاشق به چه امید دگر خون گردد؟
نیست از گرد گنه رحمت یزدان را باک بحر از سیل محال است دگرگون گردد
❈۴❈
فیض حق در دل آلوده نگردد نازل خم چو بی باده شود جای فلاطون گردد
نرسد دام تهی چشم به گرد عنقا چون کسی باخبر از عالم بیچون گردد؟
❈۵❈
چاره غفلت سرشار بود بیداری کاین سپه زود پریشان ز شبیخون گردد
غوطه در خون زده از حسرت شیرین، چه عجب دوش فرهاد اگر مسند گلگون گردد
❈۶❈
گر چنین خواجه به سیم و زر خود تکیه کند زود همصحبت و همخانه قارون گردد
حسن صائب ز هوادار کند نشو و نما سرو در زیر پر فاخته موزون گردد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۲۷۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها