صائب تبریزی:آدمی پیر چو شد حرص جوان میگردد خواب در وقت سحرگاه گران میگردد
❈۱❈
آدمی پیر چو شد حرص جوان میگردد
خواب در وقت سحرگاه گران میگردد
آسمان در حرکت از نظر روشن ماست
آب از قوت سرچشمه روان میگردد
❈۲❈
رای روشن ز بزرگان کهنسال طلب
آبها صاف در ایام خزان میگردد
طالب خلق اگر گوشه عزلت گیرد
همچو دامی است که در خاک نهان میگردد
❈۳❈
رتبه عشق به تدریج بلندی گیرد
باده چون کهنه شود نشئه جوان میگردد
آسمان خاک ره مردم بیآزار است
گرگ در گله این قوم شبان میگردد
❈۴❈
هرکه را تیغ زبان نیست به فرمان صائب
عاقبت کشته شمشیر زبان میگردد
کامنت ها