گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:تیغ سیراب تو فیض دم عیسی دارد خون اگر بر سر این آب شود جا دارد

❈۱❈
تیغ سیراب تو فیض دم عیسی دارد خون اگر بر سر این آب شود جا دارد
می زداید نفس صدق ز دلها زنگار صبح در چهره گشایی ید بیضا دارد
❈۲❈
جان روشن ز دم تیغ نمی اندیشد شمع از سرزنش گاز چه پروا دارد؟
گر چه نی عقده خود را نتواند وا کرد در گشاد گره دل ید طولی دارد
❈۳❈
اگر از حلقه زنجیر کشد مجنون پای دیگر این سلسله را کیست که برپا دارد؟
گر چه چشم تو نبیند به تو پا از ناز خم ابروی تو خم در خم دلها دارد
❈۴❈
دل سنگین ترا حلقه بیرون درست ناله من که اثر در دل خارا دارد
چهره او ز نگه گر نشود گرد آلود نه به یک چشم، به صد چشم تماشا دارد
❈۵❈
چون برآرد ز گریبان سر خود را مجنون؟ که سیه خانه لیلی ز سویدا دارد
رنگ و بو مانع روشن گهر از جولان نیست شبنم از برگ گل آتش به ته پا دارد
❈۶❈
لنگر از قافله ریگ روان می طلبد هرکه آسودگی از عمر تمنا دارد
تو ز طفلی همه تن دیده حیران شده ای ورنه هنگامه عالم چه تماشا دارد؟
❈۷❈
بوی پیراهن اگر تند رود معذورست دشمنی در پی چون چشم زلیخا دارد
صائب از گردش چشم که دگر مست شدی؟ که سخنهای تو کیفیت صهبا دارد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۲۹۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها