صائب تبریزی:مرهم زخم مرا شور محبت دارد پنبه داغ مرا صحبت قیامت دارد
❈۱❈
مرهم زخم مرا شور محبت دارد
پنبه داغ مرا صحبت قیامت دارد
نیست در آب حیات و دم جان بخش مسیح
این گشایش که دم تیغ شهادت دارد
❈۲❈
خرد شیشه دل از سنگ خطر می ترسد
ور نه دیوانه چه پروای ملامت دارد؟
بوسه ای از دهن تیغ شهادت نربود
خضر از زندگی خویش چه لذت دارد؟
❈۳❈
نکند چون به دل جمع سیه نامه خویش؟
هر که یک قطره گمان اشک ندامت دارد
همه کس از دل و جان امت خاموشانند
خامشی مرتبه مهر نبوت دارد
❈۴❈
عذر از بهر تنک مایه شرم است و حیا
فارغ از عذر بود هر که خجالت دارد
سر نیاورد برون هیچ کس از وادی عشق
دانه سوزست زمینی که ملاحت دارد
❈۵❈
گنه از بس که عزیزست به دیوان کرم
عاصی از جرم خود امید شفاعت دارد
جلوه گاه دل عاشق ز فلک بیرون است
در صف پیش بود هر که شجاعت دارد
❈۶❈
کمترین پایه اش از دست سلیمان باشد
مور هرچند به چشم تو حقارت دارد
نیست در پله دیوار قناعت صائب
سایه بال هما گرچه سعادت دارد
کامنت ها