گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:دل محال است ز ما عشوه دنیا ببرد یوسف آن نیست که فرمان زلیخا ببرد

❈۱❈
دل محال است ز ما عشوه دنیا ببرد یوسف آن نیست که فرمان زلیخا ببرد
این گرانی که من از بار علایق دارم نیست ممکن که مرا سیل به دریا ببرد
❈۲❈
بیش ازین نیست که هرکس توانگر باشد حسرتی چند ز ما بیش ز دنیا ببرد
کاش می ماند بجا تخته ای از کشتی ما که ازین ورطه به ساحل خبر ما ببرد
❈۳❈
می تواند کلف از آینه ماه زدود هر که زنگار کدورت ز دل ما ببرد
محو در عالم بی نام و نشانی گشتیم خبر عزلت ما کیست به عنقا ببرد؟
❈۴❈
نیست جز پیر خرابات عزیزی امروز که به یک جام ز خاطر غم فردا ببرد
تا چه از لطف بجا با دل عشاق کند شوخ چشمی که دل از رنجش بیجا ببرد
❈۵❈
از جهان با نظر بسته بسازید که عشق هر که را چشم ببندد به تماشا ببرد
کرد هر چند ز غیرت عرق خون پرویز نقش شیرین نتوانست ز خارا ببرد
❈۶❈
سیل در سلک نقش سوختگان است اینجا کوه تمکین ترا کیست که از جا ببرد؟
هر چه جز عشق بود قابل دست بستن نیست هر که خواهد دل و دین و خرد از ما ببرد
❈۷❈
صائب آهسته روی پیشه خود ساز که آب پنجه آتش سوزان به مدارا ببرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۳۲۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فرّخ
2014-09-27T03:49:50
بگمانم مصراع1 بیت 3 اینگونه صحیح‌ست:بیش ازین نیست که هرکس که توانگر باشد