گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:هر که آیینه به روشنگر ساغر ببرد رخی افروخته چون مهر به محشر ببرد

❈۱❈
هر که آیینه به روشنگر ساغر ببرد رخی افروخته چون مهر به محشر ببرد
سر درین وادی خونخوار گل پیشرس است غمزه او نه حریفی است که افسر ببرد
❈۲❈
ترک دستار سبکبار نگرداند مرا فکر دستار مرا کیست که از سر ببرد؟
چند چون عود درین بزم دل سوخته ام بوی خوش آرد و خاکستر مجمر ببرد؟
❈۳❈
داغ محرومیم از وصل کسی می داند که لب تشنه ز سرچشمه کوثر ببرد
در اثر کوش که جز آینه دلسوزی نیست که چراغی به سر خاک سکندر ببرد
❈۴❈
هر که چون مهر دلش با همه عالم صاف است نامه ای پاکتر از صبح به محشر ببرد
تا دل خویش به همت بتوان آینه ساخت صائب آن نیست که حاجت به سکندر ببرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۳۳۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها