گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:از تپش منع دل بی سر و پا نتوان کرد منع بیطاقتی قبله نما نتوان کرد

❈۱❈
از تپش منع دل بی سر و پا نتوان کرد منع بیطاقتی قبله نما نتوان کرد
نتوان آب گرفت از جگر تشنه تیغ دل ز دلدار به تدبیر جدا نتوان کرد
❈۲❈
با گهر از صدف پوچ گذشتن سهل است دو جهان چیست که در عشق فدا نتوان کرد؟
تن چه باشد که دریغ از سگ آن کو دارند؟ استخوان چیست که در کار هما نتوان کرد؟
❈۳❈
سد آیینه ترا پیش نظر تا باشد چون سکندر هوس آب بقا نتوان کرد
شود از سجده حق آینه دل روشن بی قد خم شده این تیغ جلا نتوان کرد
❈۴❈
در حریمی که کند دلبر ما دست بلند چیست پیراهن یوسف که قبا نتوان کرد؟
صبح در خون شفق می تپد و می گوید که نفس راست درین تنگ فضا نتوان کرد
❈۵❈
نگذری تا ز سر دانه دل چون پر کاه دست خود در کمر کاهربا نتوان کرد
به زبانی که کشد خار ملامت صائب دامن کعبه مقصود رها نتوان کرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۳۵۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها