گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:آن که منع من مخمور ز صهبا می‌کرد لب میگون ترا کاش تماشا می‌کرد

❈۱❈
آن که منع من مخمور ز صهبا می‌کرد لب میگون ترا کاش تماشا می‌کرد
عشق در کف ز دل سوخته خاکستر داشت حسن آن روز که آیینه مصفا می‌کرد
❈۲❈
دل پرخونم اگر آبله بیرون می‌داد از گهر بادیه را دامن دریا می‌کرد
در دل سخت تو تأثیر ندارد، ور نه کوه را ناله من بادیه‌پیما می‌کرد
❈۳❈
از خط سبز چو موم است کنون نقش پذیر دل سخت تو که خون در دل خارا می‌کرد
عاشقان را به سر خاک شدن خون می‌شد زیر پا گر نظر آن قامت رعنا می‌کرد
❈۴❈
آن که تسبیح ز دستش نفتادی هرگز دیدمش دوش سر شیشه به لب وا می‌کرد
یاد آن عهد که خون در قدحم گر می‌ریخت به نگه کردن دزدیده گوارا می‌کرد
❈۵❈
می‌گشاید نظر از دور به حسرت امروز آن که گستاخ ترا بند قبا وا می‌کرد
شب که از تاب می آن چهره برافروخته بود شمع بال و پر پروانه تمنا می‌کرد
❈۶❈
دل سنگین تو خون می‌شد اگر می‌دیدی که فراق تو چه با این دل شیدا می‌کرد
لب جان‌بخش تو از خاک قیامت انگیخت روح اگر در تن خفاش مسیحا می‌کرد
❈۷❈
آن که می‌گفت که در پرده کفر ایمان نیست روی نو خط ترا کاش تماشا می‌کرد
صائب از خواجه مدد خواست درین تازه غزل که در احیای سخن کار مسیحا می‌کرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۳۶۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها