گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:از خموشی دل روشن گهران آب خورد کوزه سر بسته چو گردید می ناب خورد

❈۱❈
از خموشی دل روشن گهران آب خورد کوزه سر بسته چو گردید می ناب خورد
گرد غربت ز رخش بحر کند پاک آخر هر که در راه طلب گرد چو سیلاب خورد
❈۲❈
می فزاید گرهی بر گره مشکل دل رشته جان اگر از چرخ چنین تاب خورد
نیست یک جرعه درین میکده بی خون جگر باده در جام کند عاشق و خوناب خورد
❈۳❈
دایم از خانه برون دشمن من می آید سنگ بر شیشه ام از زور می ناب خورد
نفسش نکهت پیراهن یوسف دارد دل هرکس که ازان چاه ذقن آب خورد
❈۴❈
به زبان صحبت اشراق ندارد حاجت شمع روشن دل خود در شب مهتاب خورد
عمر جاوید شود در نظرش موج سراب خضر اگر زخمی ازان خنجر سیراب خورد
❈۵❈
نرود حسرت شمشیر تو از دل به هلاک گر چه در خواب بود تشنه همان آب خورد
حسن بر عاشق صادق نکند رحم که صبح خون ز پیمانه خورشید جهانتاب خورد
❈۶❈
در جهانی که تهیدست برون باید رفت ساده لوح آن که غم رفتن اسباب خورد
کرد دخل کج احباب ز جان سیر مرا تا به کی ماهی من طعمه ز قلاب خورد؟
❈۷❈
ندهد لعل تو از سنگدلی نم بیرون مگر از چاه زنخدان تو دل آب خورد
چند در شیشه سر بسته گردون صائب خون خود را دل بیتاب چو سیماب خورد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۳۶۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها