گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:عشق اول به دل سوخته آدم زد مایه ور شد ز دل آدم و بر عالم زد

❈۱❈
عشق اول به دل سوخته آدم زد مایه ور شد ز دل آدم و بر عالم زد
در دل و جان ملک شور قیامت افتاد زان نمک کز لب خود بر جگر آدم زد
❈۲❈
تن خاکی که همان دید ز انسان ابلیس مشت خاکی است که بر دیده نامحرم زد
من همان روز ز جمعیت دل شستم دست که صبا دست در آن طره خم در خم زد
❈۳❈
چون گل صبح به خون شست همان دم رخسار به خوشی یک دو نفس هر که درین عالم زد
برد از دست و دل تاجوران گیرایی پشت پایی که به دولت پسر ادهم زد
❈۴❈
شادی برد نیرزد به حریف آزاری بیش برد آن که درین دایره نقش کم زد
پای خم را مده از دست به افسون صلاح که مرا راه خرابات زد و محکم زد
❈۵❈
در شکنجه است ز شورابه دریا دایم هر که چون دانه گوهر ز یتیمی دم زد
هر که قد ساخت دو تا پیش حق از بهر بهشت بوسه بر دست سلیمان ز پی خاتم زد
❈۶❈
معنی از دعوی گفتار قلم را لب بست عیسی این مهر خموشی به لب مریم زد
گر چه جان بخش بود همچو مسیحا نفست پیش آن آینه رخسار نباید دم زد
❈۷❈
صائب از عشق چسان قامت خود راست کند؟ که فلک از ته این بار گران پس خم زد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۳۸۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها