صائب تبریزی:عشق در پای گلی رنگ وفا میریزد فرصتش باد که بسیار به جا میریزد
❈۱❈
عشق در پای گلی رنگ وفا میریزد
فرصتش باد که بسیار به جا میریزد
زان سفر کرده بستان خبری هست که گل
زر خود را همه در پای صبا میریزد
❈۲❈
می چنان دشمن شرم است که گر سایه تاک
بر سر حسن فتد، رنگ حیا میریزد
بر کف پای تو تا تهمت خونریزی بست
هر که را دست دهد خون حنا میریزد
❈۳❈
صائب از دیده خونبار کرم دارد یاد
کآنچه دارد همه در پای گدا میریزد
کامنت ها