صائب تبریزی:صاف با ما دل آن شعله بیباک نشد سوخت پروانه ما و ز گنه پاک نشد
❈۱❈
صاف با ما دل آن شعله بیباک نشد
سوخت پروانه ما و ز گنه پاک نشد
شبنم آورد سر از روزن خورشید برون
سر ما بود که شایسته فتراک نشد
❈۲❈
علف تیغ جهانسوز حوادث گردد
دل هرکس که ز زنگار خودی پاک نشد
خنده صبح به خوناب شفق پیوسته است
هیچ کس شاد نگردید که غمناک نشد
❈۳❈
ماند چون خرمن ناکوفته در دامن دشت
هرکه زیر قدم راهروان خاک نشد
نگشودند به رویش در جنت صائب
سینه هرکه به شمشیر جفا چاک نشد
کامنت ها