صائب تبریزی:دل چسان دست ازان طره طرار کشد؟ چون کسی از دو جهان دست به یکبار کشد؟
❈۱❈
دل چسان دست ازان طره طرار کشد؟
چون کسی از دو جهان دست به یکبار کشد؟
سر برآرد چه عجب گر ز گریبان مسیح
سوزنی کز قدم راهروان خار کشد
❈۲❈
جای شکرست نه جای گله، گر دیده ورست
هرکه در راه خدا بیشتر آزار کشد
سبک از خواب گرانجان اجل برخیزد
بردباری که درین نشأه فزون بار کشد
❈۳❈
کشد از غفلت مردم دل آگاه ملال
بار یک قافله را قافله سالار کشد
گر برابر شود از گرد کسادی با خاک
به ازان است گهر ناز خریدار کشد
❈۴❈
می شود باعث بیداری عالم چون صبح
هرکه از صدق نفس از دل افگار کشد
سرکشی لازمه سنگدلان افتاده است
تیغ را چون کسی از قبضه کهسار کشد؟
❈۵❈
گر زند مهر خموشی به لب خود طوطی
در بغل آینه را تنگ چو زنگار کشد
می توان گفت که بویی ز محبت برده است
نازگل هر که ز خار سر دیوار کشد
❈۶❈
نیست با دیر و حرم مردم حق بین را کار
کور در جستن در، دست به دیوار کشد
نظر پاک به خاک است برابر صائب
ورنه آیینه چرا حسرت دیدار کشد؟
کامنت ها