صائب تبریزی:ما به ساقی و حریفان به شراب افتادند ما به سرچشمه و یاران به سراب افتادند
❈۱❈
ما به ساقی و حریفان به شراب افتادند
ما به سرچشمه و یاران به سراب افتادند
ثمر از ماست اگر برگ دگرها بردند
گوهر از ماست اگر خلق در آب افتادند
❈۲❈
خبر از داغ جگرسوز غریبان دارند
موجهایی که ز دریا به سراب افتادند
پشت دادند به دیوار صدف چون گوهر
قطره هایی که به دریا ز سحاب افتادند
❈۳❈
آه افسوس بود حاصل معمارانی
که به تعمیر من خانه خراب افتادند
در چمن رشک بر آن بال فشانان دارم
که به سرپنجه شاهین و عقاب افتادند
❈۴❈
شب زلف تو چه افسانه ندانم سر کرد
عاملانی که به دیوان حساب افتادند
دل معمور از آن قوم طلب کن صائب
که به یک جلوه مستانه خراب افتادند
کامنت ها