صائب تبریزی:عشرت روی زمین بی سر و پایان دارند دخل بی خرج اگر هست گدایان دارند
❈۱❈
عشرت روی زمین بی سر و پایان دارند
دخل بی خرج اگر هست گدایان دارند
فارغند از غم دستار و سرانجام لباس
چه حضورست که خورشید قبایان دارند
❈۲❈
گرچه چون غنچه نورسته به ظاهر گرهند
در سراپرده دل عقده گشایان دارند
چهره نعمت الوان دو سه روزی سرخ است
دامن عیش ابد لقمه ربایان دارند
❈۳❈
سرو از کشمکش باد خزان آزادست
بی کلاهان چه غم از فوطه ربایان دارند؟
بر سر گنج به خون جگر افطار کنند
این چه فقرست که این خواجه نمایان دارند
❈۴❈
روزگاری است که ارباب تنعم صائب
چشم رغبت به لب نان گدایان دارند
کامنت ها