گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:در صدف چشم محال است گهر باز کند گره از دیده پوشیده سفر باز کند

❈۱❈
در صدف چشم محال است گهر باز کند گره از دیده پوشیده سفر باز کند
آه سردست گشاینده دلهای غمین از دل غنچه گره باد سحر باز کند
❈۲❈
هرکه بیرون ننها پای خود از حلقه ذکر چشم چون سبحه ز صد راهگذر باز کند
زآستین دست برون گر نکند بالیدن کیست تا بند قبای تو دگر باز کند؟
❈۳❈
از وبال اختر ما نیز برون می آید چشم اگر در جگر سنگ شرر باز کند
صافدل محرم و بیگانه نمی داند چیست که به روی همه کس آینه در باز کند
❈۴❈
مردم چشم مرا گر هدف تیر کنی به تماشای رخت چشم دگر باز کند
چه خیال است دل آزاد شود زیر فلک؟ مرغ در بیضه محال است که پر باز کند
❈۵❈
پختگی گر نکند رحم به کوته دستان کیست کز نخل بلند تو ثمر باز کند؟
خبری نیست سزاوار شنیدن صائب گوش خود کس به امید چه خبر باز کند؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۵۳۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فرّخ
2014-09-27T04:08:20
لطفا مصراع اول بیت سوم به:هر که بیرون ننهد پای خود از حلقه ذکراصلاح گردد.