گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:لب لعل تو همان تلخ زبان است که بود در نگین تو همان زهر نهان است که بود

❈۱❈
لب لعل تو همان تلخ زبان است که بود در نگین تو همان زهر نهان است که بود
حسن اهلیت خط هیچ اثر در تو نکرد آتش خوی تو جانسوز چنان است که بود
❈۲❈
دل سنگین ترا ناله ما نرم نکرد حلقه زلف همان سخت کمان است که بود
شب زلفت ز خط سبز، سیه دل تر شد این سیه کار همان دشمن جان است که بود
❈۳❈
گرچه شد کشور حسن تو ز خط زیر و زبر همچنان دیده به رویت نگران است که بود
خط بیرحم به انصاف نیاورد ترا خشم و ناز و ستم و جور همان است که بود
❈۴❈
خط ز رخسار تو هرچند قیامت انگیخت چشم مستت به همان خواب گران است که بود
دل ما با تو چنان است که خود می دانی گوشه چشم تو با ما نه چنان است که بود
❈۵❈
نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد ما همانیم اگر یار همان است که بود
گرچه نگذاشت اثر عشق تو از نام و نشان دل ز داغت به همان مهر و نشان است که بود
❈۶❈
گرچه شد باده حسن تو ز خط پا به رکاب صائب از جمله خونابه کشان است که بود

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۵۶۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

بیگانه
2018-06-15T00:42:59
همان است که بود... عالی بود عالی... بسیار زیبا... صائب گرامی، نابغه ای بی چون و چراست. روحشان بلند باد...