گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:باد را راه در آن طره پیچان نبود شانه را دست بر آن زلف پریشان نبود

❈۱❈
باد را راه در آن طره پیچان نبود شانه را دست بر آن زلف پریشان نبود
در شهادت دل من همت دیگر دارد نشوم کشته به زخمی که نمایان نبود
❈۲❈
عندلیبی که به هر غنچه دلش می لرزد بهتر آن است که در صحن گلستان نبود
دل ز تسخیر سر زلف تو شد شادی مرگ مور را حوصله ملک سلیمان نبود
❈۳❈
صحبت دختر رز طرفه خماری دارد هیچ کس نیست که از توبه پشیمان نبود
شرمگینان به خموشی ادب خصم کنند تیغ این طایفه در معرکه عریان نبود
❈۴❈
شانه را ناخن تدبیر به سرپنجه نماند مشکل زلف گشودن زهم، آسان نبود
آنقدر شور که باید همه با خود دارد داغ ما در خم تاراج نمکدان نبود
❈۵❈
مصرعی سر نزند از لب فکرت صائب اگر آن زلف سیه سلسله جنبان نبود

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۵۷۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حباب نگران لب یک رود
2015-09-19T21:48:29
برای عزیزی نوشتم:ای غنچه خندان چرا خون در دل ما میکنی---خاری به خود میبندی و ما را زسر وا میکنینوشت: عندلیبی که به هر غنچه دلش میلرزد ---بهتر آن است که در صحن گلستان نبود