صائب تبریزی:طایری را که به دام تو گرفتار شود دانه در حوصله اش گوهر شهوار شود
❈۱❈
طایری را که به دام تو گرفتار شود
دانه در حوصله اش گوهر شهوار شود
می کند کعبه نفس سوخته استقبالش
هرکه را صدق طلب قافله سالار شود
❈۲❈
خاک را زلزله از جای اگر بردارد
نیست ممکن دل غفلت زده بیدار شود
طرف حرف بود صیقل روشن گهران
طوطی لال بر این آینه زنگار شود
❈۳❈
نیست در مصر مروت ز عزیزان اثری
ماه کنعان مرا کیست خریدار شود؟
از دوا دست کشیدند طبیبان یکسر
تا که از درد من خسته خبردار شود؟
❈۴❈
می برد دست و دل از کار تماشای جنون
مصلحت نیست که دیوانه به بازار شود
تازه رویی خط آزادی بی برگیهاست
در خزان سرو محال است که بی بار شود
❈۵❈
از خجالت نتواند سر خود بالا کرد
عمر هرکس چو قلم صرف به گفتار شود
ذره تا مهر درین دایره سرگردانند
تا که را جذبه توفیق مددکار شود
❈۶❈
می خورندش به نظر گرسنه چشمان چو ماه
ساغر هرکه درین میکده سرشار شود
پای هرکس که به گل رفت نیاید بیرون
رشته سبحه محال است که زنار شود
❈۷❈
بیخودی پرده غیب است درین وحشتگاه
جای رحم است بر آن مست که هشیار شود
ره به معنی نبرد هرکه ز صورت صائب
همچو آیینه تهیدست ز بازار شود
کامنت ها