صائب تبریزی:عشق را پرده ناموس نگهبان نشود بادبان پرده مستوری طوفان نشود
❈۱❈
عشق را پرده ناموس نگهبان نشود
بادبان پرده مستوری طوفان نشود
خط پاکی است ز اوضاع جهان حیرانی
وقت آیینه به هر نقش پریشان نشود
❈۲❈
مصر از چهره یوسف نشود باغ خلیل
تا برافروخته از سیلی اخوان نشود
موم در دامن دریای کرم عنبر شد
کفر در عشق محال است که ایمان نشود
❈۳❈
سیر چشمی و بزرگی نشود با هم جمع
مور بی پای ملخ پیش سلیمان نشود
نیست در عالم تسلیم پریشان نظری
دیده کشته محال است که حیران نشود
❈۴❈
اختیاری نبود گریه روشن گهران
دیده شمع به سنگ یده گریان نشود
دست گلچین رود از کار ز بسیاری گل
دل پروانه تسلی به چراغان نشود
❈۵❈
خواریی هست به دنبال خودآرایی را
پر طاوس محال است مگس ران نشود
گر به این رنگ برآید ز پس پرده بهار
صائب از توبه محال است پشیمان نشود
کامنت ها