صائب تبریزی:عاشق دلشده هرچند که آواز دهد کوه تمکین تو مشکل که صدا باز دهد
❈۱❈
عاشق دلشده هرچند که آواز دهد
کوه تمکین تو مشکل که صدا باز دهد
راه در خلوت وصل تو سپندی دارد
که ز خاکستر خود سرمه به آواز دهد
❈۲❈
صیدبندی که ازو چشم رهایی دارم
چشم را مشکل اگر رخصت پرواز دهد
عاشق از کاوش آن غمزه نمی اندیشد
کبک ما سینه خود طرح به شهباز دهد
❈۳❈
تا بود زنده، کبابش ز دل خود باشد
هرکه را ساغری آن دلبر طناز دهد
تو که از دیدن کف حوصله را می بازی
به تو چون سینه دریا گهر راز دهد؟
❈۴❈
دل مصفا شود از زخم زبان، جا دارد
شمع صد بوسه اگر بر دهن گاز دهد
دهن خویش به دشنام میالا زنهار
کاین زر قلب به هرکس که دهی باز دهد
❈۵❈
مطلب از دگران روشنی دل صائب
که دلت را نفس سوخته پرداز دهد
کامنت ها