گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:چون قلم بر سر غمنامه هجران آید دل به جان، آه به لب، اشک به مژگان آید

❈۱❈
چون قلم بر سر غمنامه هجران آید دل به جان، آه به لب، اشک به مژگان آید
گر شب هجر سیاهی شود و آه قلم نامه شوق محال است به پایان آید
❈۲❈
موج ساکن نشود قلزم بی پایان را سخن شوق به پایان به چه عنوان آید؟
تا نیفتد به دو چشم تو مرا چشم، دگر چه خیال است مرا خواب به مژگان آید؟
❈۳❈
مژده وصل مگر مانع رفتن گردد خسته ای را که ز هجر تو لب جان آید
چون گل از دست نگارین تو چون یاد کنم چاکم از سینه جلوریز به دامان آید
❈۴❈
کشت امید مرا ابر بهار دگرست قاصدی کز سر کویت عرق افشان آید
گر بداند که چه خون می خورم از تنهایی دل شب بر سر من مست و غزلخوان آید
❈۵❈
چه نظر بر دل صد پاره ما خواهد کرد؟ لاله رویی که خراجش ز گلستان آید
گریه ای سر کنم از درد که آن سرو روان همره قافله اشک به دامان آید
❈۶❈
چشم یعقوب مرا پیرهن بینایی است هر غباری که ز کوی تو خرامان آید
خنده شیشه می بر تو گران می آید به چه امید کسی بر سر افغان آید
❈۷❈
چه بهشتی است که تا پای در آن کوی نهم یارم از خانه برون دست و گریبان آید
از غریبی دل من باز نیاید صائب مگر آن روز که یارم به صفاهان آید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۶۲۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها