صائب تبریزی:هر طرف لاله رخی هست، نظر می باید داغ بر روی هم افتاده، جگر می باید
❈۱❈
هر طرف لاله رخی هست، نظر می باید
داغ بر روی هم افتاده، جگر می باید
عشق بیباک مرا در رگ جان افکنده است
پیچ و تابی که در آن موی کمر می باید
❈۲❈
دیدن لاله و گل آب بر آتش نزند
جگر سوخته ای را که شرر می باید
پیش دریا نکند تلخ دهن را به سؤال
هرکه را همچو صدف آب گهر می باید
❈۳❈
عاشق آن است که بر لب بودش جان دایم
دامن راهنوردان به کمر می باید
از مروت نبود سنگ به منقار زدن
طوطیی را که به منقار شکر می باید
❈۴❈
همت پیر خرابات بلند افتاده است
چون سبو دست طلب در ته سر می باید
پنجه شیر بود خار بیابان جنون
توشه راهرو عشق جگر می باید
❈۵❈
تیر کج را ز کمان دور شدن رسوایی است
پای خوابیده ما را چه سفر می باید؟
عشق بیش از دهن خویش کند لقمه طلب
مور را حسن گلوسوز شکر می باید
❈۶❈
معنی بکر به مشاطه ندارد حاجت
گوهری را که یتیم است چه در می باید؟
ای که از غنچه لبان خنده تمنا داری
همتی از دم گیرای سحر می باید
❈۷❈
ساغر بحر ز یاد از دهن ساحل نیست
من دل سوخته را جام دگر می باید
نتوان خشک ازین مرحله چون برق گذشت
پای پرآبله و دیده تر می باید
❈۸❈
اختر شهرت گل اوج گرفت از شبنم
حسن را آینه داری ز نظر می باید
بی تحمل نشود جوهر مردی ظاهر
دست اگر تیغ بود سینه سپر می باید
❈۹❈
صائب از بخت سیه شکوه ز کوته نظری است
نیل بر چهره ارباب هنر می باید
کامنت ها