صائب تبریزی:غریق عشق چه اندیشه از خطر دارد؟ ز سر گذشته چه پروای دردسر دارد؟
❈۱❈
غریق عشق چه اندیشه از خطر دارد؟
ز سر گذشته چه پروای دردسر دارد؟
اثر مجو ز دعا تا دلت درست بود
که در شکستگی این بیضه بال و پر دارد
❈۲❈
پسر تلاش یتیمی کند ز حسن غریب
صدف چه آبله ها در دل از گهر دارد
کسی ز قید جهان همچو سرو آزادست
که با هزار گره دست بر کمر دارد
❈۳❈
به شیشه باده پر زور کار سنگ دارد
ز بیقراری من آسمان خطر دارد
چنان که از سگ خاموش راهرو ترسد
ز آرمیدگی نفس، دل حذر دارد
❈۴❈
چو نیست قسمت صائب حدیث تلخی ازو
چه سود ازین که لبت تنگها شکر دارد؟
کامنت ها