صائب تبریزی:دل رمیده ما شکوه از وطن دارد عقیق ما دل پرخونی از یمن دارد
❈۱❈
دل رمیده ما شکوه از وطن دارد
عقیق ما دل پرخونی از یمن دارد
یکی است آمدن و رفتن سبکروحان
شکوفه جامه احرام از کفن دارد
❈۲❈
چو غنچه هرکه به وحدت سرای دل ره برد
حضور گوشه خلوت در انجمن دارد
دلی که سوخته آن لب چو شکر شد
چو طوطیان ز پر و بال خود چمن دارد
❈۳❈
سهیل اگر چه کند سیر لاابالی وار
به هر طرف که رود چشم بر یمن دارد
دلی خزینه گوهر شود که چون دریا
هزار مهر ز گرداب بر دهن دارد
❈۴❈
ز نافه باد صبا نامه های سربسته
ز هر غزال به آن زلف پرشکن دارد
چه سرمه ها به سخن چین دهد، نظربازی
که راه حرف به آن چشم خوش سخن دارد
❈۵❈
ز ناله ای که کند خامه می توان دانست
که کوه درد به دل صاحب سخن دارد
ز یوسفی که ترا در دل است بیخبری
وگرنه هر نفسی بوی پیرهن دارد
❈۶❈
چنان ز بوی تو گردید عام بیهوشی
که شبنم آینه پیش رخ چمن دارد
کسی که گوشه گرفته است از جهان صائب
خبر ز چاشنی کنج آن دهن دارد
کامنت ها