صائب تبریزی:خوش آن که چون گل ازین باغ خنده رو گذرد چو برق بر خس و خاشاک آرزو گذرد
❈۱❈
خوش آن که چون گل ازین باغ خنده رو گذرد
چو برق بر خس و خاشاک آرزو گذرد
گره ز غنچه پیکان به عطسه بگشاید
اگر نسیم بر آن زلف مشکبو گذرد
❈۲❈
ملایمت سپر سیل حادثات بود
شراب شیشه شکن مشکل از کدو گذرد
به سرعتی که کند سیر، ماه در ته ابر
ز پیش چشم من آن آفتاب رو گذرد
❈۳❈
کسی که حفظ کند آبروی غیرت را
تمام مدت عمرش به یک وضو گذرد
سیاهروی بود پیش اهل حال کسی
که همچو خامه مدارش به گفتگو گذرد
❈۴❈
به آفتاب جهانتاب می رسد صائب
سبکروی که چو شبنم ز رنگ و بو گذرد
کامنت ها