گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:مرا به زخم زبان روزگار می‌گذرد مدار آبله من به خار می‌گذرد

❈۱❈
مرا به زخم زبان روزگار می‌گذرد مدار آبله من به خار می‌گذرد
به اعتبار عزیز جهان شدن سهل است عزیز اوست که از اعتبار می‌گذرد
❈۲❈
به آب و رنگ جهان هرکه چشم کرد سیاه چو لاله با جگر داغدار می‌گذرد
نفس شمرده برآور که خود حسابان را حساب زود به روزشمار می‌گذرد
❈۳❈
ز غفلت آن که نگیرد ز دیگران عبرت ز صیدگان جهان بی‌شکار می‌گذرد
دل رمیده بود در بغل بیابانگرد که موج در دل بحر از کنار می‌گذرد
❈۴❈
چه سود ازین که سراپا چو نرگسی همه چشم؟ ترا که عمر به خواب و خمار می‌گذرد
به قدر جام تو از باده می‌کنی مستی وگرنه بحر ازین جویبار می‌گذرد
❈۵❈
به وصل سوخته‌ای زود خویش را برسان وگرنه خرده جان چون شرار می‌گذرد
مخور ز بی‌خبری روی دست بیکاری که مزد می‌رود و وقت کار می‌گذرد
❈۶❈
عجب که صورت دیوار جان نمی‌یابد به محفلی که در او حرف یار می‌گذرد
اگرچه وعده خوبان وفا نمی‌دارد خوش آن حیات که در انتظار می‌گذرد
❈۷❈
ترحم است بر آن مرده دل که از دنیا به روشنایی شمع مزار می‌گذرد
در آن چمن که تو لنگر فکنده‌ای صائب گل پیاده سبک چون سوار می‌گذرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۷۶۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فرّخ
2014-09-27T04:35:20
در بیت 5، صیدگاه بجای صیدگان:ز صیدگاه جهان بی‌شکار می‌گذرد