صائب تبریزی:ز گرمی نگهت آب در گهر سوزد ز خنده نمکینت دل شکر سوزد
❈۱❈
ز گرمی نگهت آب در گهر سوزد
ز خنده نمکینت دل شکر سوزد
شکر به کار مبر بیش ازین که از تب رشک
به آن رسیده که چون شمع نیشکر سوزد
❈۲❈
ز لاله دعوی عشق سمنبران خام اوست
هزار رنگ اگر داغ بر جگر سوزد
مبر پناه به تدبیر از گزند سپهر
که برق تیغ قضا اول این سپر سوزد
❈۳❈
ز سوز دل قلمی سر کنم که نامه من
چو شمع زیر پر مرغ نامه بر سوزد
ثمر به خاک فکن آب زندگانی نوش
که باغبان قضا شاخ بی ثمر سوزد
❈۴❈
چو آفتاب ز دل سبزه تمنا را
به یک نظر بدماند، به یک نظر سوزد
اگر نه روشنی عالم از می است، چرا
چراغ در شب آدینه بیشتر سوزد؟
❈۵❈
خوشا کسی که چو صائب ز گرم رفتاری
ز نقش پای چراغی به هر گذر سوزد
کامنت ها