گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:فغان که هستی ما خرج آشنایی شد بهار عمر به تاراج بینوایی شد

❈۱❈
فغان که هستی ما خرج آشنایی شد بهار عمر به تاراج بینوایی شد
چو وحشیی که گرفتار در قفس گردد تمام عمر در اندیشه رهایی شد
❈۲❈
درین قلمرو پرصید از نگون بختی درازدستی ما ناوک هوایی شد
شناوری است که بستند سنگ بر پایش مجردی که گرفتار کدخدایی شد
❈۳❈
اگر خموش نشیند دلش سیاه شود چوشعله هر که بدآموز ژاژخایی شد
چه گنجها که تواند ز نقد وقت اندوخت هر آن رمیدن که فارغ ز آشنایی شد
❈۴❈
در آن چمن که به زر میخرنددلتنگی چو غنچه خرده ما صرف دلگشائی شد
چنان فشرد مرا عشق آهنین بازو که سنگ بر من دیوانه مومیایی شد
❈۵❈
نشد ز شهپرتوفیق هیچ رهرو را گشایشی که مرا از شکسته پاپی شد
ز شهریان خرابات می شودصائب ز راه ورسم جهان هر که روستایی شد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۸۵۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها