گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:نه هرکه خواجه شود بنده پروری داند نه هرکه گردنی افراخت سروری داند

❈۱❈
نه هرکه خواجه شود بنده پروری داند نه هرکه گردنی افراخت سروری داند
کجا به مرکز حق راه می تواند برد کسی که گردش افلاک سرسری داند
❈۲❈
چو سایه از پی دلدار می رود دلها ضرورنیست که معشوق دلبری داند
کسی که خرده جان را ز روی صدق کند نثار سیمبری کیمیاگری داند
❈۳❈
نگشته از نظر شور خلق دنبه گداز هلال عید کجا قدر لاغری داند
نگشته است به سنگین دلان دچار هنوز کجاست گوهر ما قدر جوهری داند
❈۴❈
کسی است عاشق صادق که از ستمکاری ستم به جان نکشیدن ستمگری داند
دلی که روشنی از سرمه سلیمان یافت سراب بادیه را جلوه پری داند
❈۵❈
تو سعی کن که درین بحر ناپدید شوی وگرنه هر خس وخاری شناوری داند
فریب زلف تو در هیچ سینه دل نگذاشت که دیده مار که چندین فسونگری داند
❈۶❈
تمام شد سخن طوطیان به یک مجلس نه هرشکسته زبانی سخنوری داند
چو زهره هر که به اسباب ناز مغرورست ستاره های فلک جمله مشتری داند
❈۷❈
کسی میانه اهل سخن علم گردد که همچو خامه صائب سخنوری داند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۸۷۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها