صائب تبریزی:خوش آن گروه که مست بیان یکدیگرند ز جوش فکر می ارغوان یکدیگرند
❈۱❈
خوش آن گروه که مست بیان یکدیگرند
ز جوش فکر می ارغوان یکدیگرند
نمی زنند به سنگ شکست گوهر هم
پی رواج متاع دکان یکدیگرند
❈۲❈
حباب وار ندارند چشم بر کوثر
ز شعر های تر آب روان یکدیگرند
زنند بر سر هم گل ز مصرع رنگین
ز فکر تازه گل بوستان یکدیگرند
❈۳❈
سخن تراش چو گردند تیغ الماسند
زند چو طبع به کندی فسان یکدیگرند
ز خوان رزق به یک رنگ چشم دوخته اند
چو داغ لاله به خون میهمان یکدیگرند
❈۴❈
چه احتیاج به گلزار غنچه خسبان را
که از گشاد جبین گلستان یکدیگرند
یکی است گرمی گفتار ما و پروانه
که از بلندی طبع آسمان یکدیگرند
❈۵❈
یکی است گرمی گفتار ما وپروانه
چو شمع سوخته جانان زبان یکدیگرند
در آمدم چو به مجلس سپند جای نمود
ستاره سوختگان قدردان یکدیگرند
❈۶❈
بغیر صائب و معصوم نکته سنج وکلیم
دگر که ز اهل سخن مهربان یکدیگرند
کامنت ها