صائب تبریزی:چه نعمتی است به من قرب آن دهن بخشند مرا چوخط به لب او ره سخن بخشند
❈۱❈
چه نعمتی است به من قرب آن دهن بخشند
مرا چوخط به لب او ره سخن بخشند
سبک چو گرد ز دامان همت افشانم
تمام روی زمین را اگر به من بخشند
❈۲❈
شکستگان جهانند مومیایی هم
خوشا دلی که به آن زلف پرشکن بخشند
درین ریاض ثمر رزق باد دستانی است
که چون شکوفه به هر خار پیرهن بخشند
❈۳❈
کشند اگر به ته بال سرنواسنجان
به تنگنای قفس وسعت چمن بخشند
مساز تیشه خودکند کاین عقیق لبان
ز خون خویش سراپا به کوهکن بخشند
❈۴❈
هنوز حق سخن را نکرده اند ادا
هزار عقد گهر گربه یک سخن بخشند
زبان نغمه سرایان به کام می چسبد
اگر به طوطی ما فرصت سخن بخشند
❈۵❈
مسلم است بر آن شمعها سرافرازی
که زندگانی خودرا به انجمن بخشند
به غور چاه زنخدان که می رسد صائب
مگر ز زلف درازش مرا رسن بخشند
کامنت ها