صائب تبریزی:عرق به پاکی گوهر کجا چو باده بود حرامزاده کجا چون حلالزاده بود
❈۱❈
عرق به پاکی گوهر کجا چو باده بود
حرامزاده کجا چون حلالزاده بود
حضور دل نشود با گشاده رویی جمع
که شاهراه حوادث در گشاده بود
❈۲❈
شود به عالم صورت روان هر که اسیر
چو آب آینه پیوسته ایستاده بود
کف گشاده محال است زیر دست شود
که گل به شاخ سوارست اگر پیاده بود
❈۳❈
چنان که خانه ز گلجام می شود روشن
صفای خانه دلها ز جام باده بود
حضور اگر طلبی بی اراده شو صائب
که آرمیده بود هرکه بی اراده بود
کامنت ها