صائب تبریزی:کسی که کشته آن تیغ آبدار شود اگر چه قطره بود بحر بیکنار شود
❈۱❈
کسی که کشته آن تیغ آبدار شود
اگر چه قطره بود بحر بیکنار شود
محیط حسن ز خط عنبرین کنار شود
عقیق لب ز خط سبز نامدار شود
❈۲❈
اگر به صید زبون تیغ او کند اقبال
ز خون صید حرم کعبه لاله زار شود
ز رام گشتن آهو به صحبت لیلی
به آن رسیده که مجنون امیدوار شود
❈۳❈
کسی که در جگرش هست خار خارگلی
غمش ز ناله بلبل یکی هزار شود
هنوز خط ترا ابتدای نشو ونماست
کجاست جوهر حسن تو آشکار شود
❈۴❈
ز بخت تیره ندارد گریز اهل سخن
سیاه روز عقیقی که نامدار شود
به نوشخند حلاوت مکن دهن شیرین
که باده تلخ چو گردید خوشگوار شود
❈۵❈
یکی هزار شد از قمریان رعونت سرو
الف چو نقطه بیابد یکی هزار شود
مرا شد از کلف ماه روشن این معنی
که دل، سیاه ز تشریف مستعار شود
❈۶❈
درین بساط کسی مایه دار می گردد
که نقد زندگیش خرج انتظار شود
مسیح برفلک از راه خاکساری رفت
پیاده هر که شد اینجا فلک سوار شود
❈۷❈
چو بیجگر کند از تیغ زهر داده حذر
اگر به خضر طلبکار او دچار شود
به آن گرم درین بوته آب کن دل را
که گل گلاب چو گردید پایدار شود
❈۸❈
دلی که از نفس گرم آب شد صائب
اگر به خاک چکد در شاهوار شود
کامنت ها