گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:گل از عذار تو چیدن ز من نمی آید چه جای چیدن دیدن ز من نمی آید

❈۱❈
گل از عذار تو چیدن ز من نمی آید چه جای چیدن دیدن ز من نمی آید
چو سطحیان به کف از بحر گوهر قانع به غور حسن رسیدن ز من نمی آید
❈۲❈
اگر ز بی پروبالی به خاک بندم نقش به بال غیر پریدن ز من نمی آید
دلم سیه چو دل شب ازان بود که چو صبح نفس شمرده کشیدن ز من نمی آید
❈۳❈
اگر به تیغ مرا بندبند پاره کنند ز یار و دوست بریدن ز من نمی آید
در آتشم که چو آب گهر ز سنگدلی به کام تشنه چکیدن ز من نمی آید
❈۴❈
من آن شکسته پر و بال طایرم چون چشم کز آشیانه پریدن ز من نمی آید
نظر به صبح ندارد سیاه بختی من الف به سینه کشیدن ز من نمی آید
❈۵❈
برای صید مگس در خرابه دنیا چو عنکبوت تنیدن ز من نمی آید
نیم ز دل سیها کز قلم خورم روزی زبان مار مکیدن ز من نمی آید
❈۶❈
ازان ز کام جهان آستین فشان گذرم که پشت دست گزیدن ز من نمی آید
عطیه ای است که چون خار بر سر دیوار به پای خلق خلیدن ز من نمی آید
❈۷❈
به استقامت من شاخ میوه داری نیست به زیر بار خمیدن ز من نمی آید
غبار خاطر آب حیات نتوان شد به زیر تیغ تپیدن ز من نمی آید
❈۸❈
مگر رسد به سرم یار بیخبر ورنه چو پای خفته دویدن ز من نمی آید
اگر چه تخم مرا برق ناامیدی سوخت به این خوشم که دمیدن ز من نمی آید
❈۹❈
چو سیل تا نکشم بحر را به بر صائب عنان شوق کشیدن ز من نمی آید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۰۰۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها