گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:چه شد که دامن یار از کفم رها گردید که بوی گل نتواند ز گل جدا گردید

❈۱❈
چه شد که دامن یار از کفم رها گردید که بوی گل نتواند ز گل جدا گردید
ز بیخودی چو عنان گسسته رفت از دست به بوی زلف تو هر کس که آشناگردید
❈۲❈
منم که نیست ز آرامگاه خود خبرم وگرنه قطره به دریا ز ابر واگردید
نسیم عهد که یارب گذشت ازین گلشن که سربسر گل این باغ بیوفا گردید
❈۳❈
مرا به گوشه چشم عنایتی دریاب که استخوان من از سنگ توتیا گردید
ز ریزش دل من اندکی خبر دار کسی که دامن گل از کفش رهاگردید
❈۴❈
چو ماه عید به انگشت می نمایندم ز بار درد اگر قامتم دوتاگردید
ازان زمان که مرا عشق زیر بارکشید قد خمیده من قبله دعا گردید
❈۵❈
هزار خانه آغوش را به خاک نشاند ترا به خانه زین هر که رهنما گردید
چسان ز میکده مخمور بگذرم صائب نمی توان ز لب بحر تشنه واگردید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۰۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها