صائب تبریزی:کجا ز سینه من غم شراب میشوید چه زنگ از دل آیینه آب میشوید
❈۱❈
کجا ز سینه من غم شراب میشوید
چه زنگ از دل آیینه آب میشوید
چه آب روشن ازین چرخ نیلگون جویم
که رخ به خون شفق آفتاب میشوید
❈۲❈
کسی که در پی اصلاح بخت تیره ماست
سیاهی از پر و بال عقاب میشوید
علاج تشنه دیدار نیست جز دیدار
کجا غم از دل بلبل گلاب میشوید
❈۳❈
به حسن سادهدلی چشم هر که باز شود
به اشک تلخ ندامت کتاب میشوید
اگر غبار یتیمی توان ز گوهر شست
کدورت از دل من هم شراب میشوید
❈۴❈
ز بس که دلبر من تشنه جمال خود است
به آبگینه ز رخ گرد خواب میشوید
به گریه تیرگی از دل رود که از ریزش
ز روی خویش سیاهی سحاب میشوید
❈۵❈
که گفته است در ابر سفید باران نیست
رخش غم از دل من در نقاب میشوید
چراغ سوختگان میشود ز هم روشن
به اشک چهره آتش کباب میشوید
❈۶❈
غبار غم ننشیند به دامنی صائب
که توبه نامه من با شراب میشوید
کامنت ها