گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:کجا ز سینه من غم شراب می‌شوید چه زنگ از دل آیینه آب می‌شوید

❈۱❈
کجا ز سینه من غم شراب می‌شوید چه زنگ از دل آیینه آب می‌شوید
چه آب روشن ازین چرخ نیلگون جویم که رخ به خون شفق آفتاب می‌شوید
❈۲❈
کسی که در پی اصلاح بخت تیره ماست سیاهی از پر و بال عقاب می‌شوید
علاج تشنه دیدار نیست جز دیدار کجا غم از دل بلبل گلاب می‌شوید
❈۳❈
به حسن ساده‌دلی چشم هر که باز شود به اشک تلخ ندامت کتاب می‌شوید
اگر غبار یتیمی توان ز گوهر شست کدورت از دل من هم شراب می‌شوید
❈۴❈
ز بس که دلبر من تشنه جمال خود است به آبگینه ز رخ گرد خواب می‌شوید
به گریه تیرگی از دل رود که از ریزش ز روی خویش سیاهی سحاب می‌شوید
❈۵❈
که گفته است در ابر سفید باران نیست رخش غم از دل من در نقاب می‌شوید
چراغ سوختگان می‌شود ز هم روشن به اشک چهره آتش کباب می‌شوید
❈۶❈
غبار غم ننشیند به دامنی صائب که توبه نامه من با شراب می‌شوید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۰۳۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها