گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:زخمی که ره به لذت ناسور می برد فیض نمک ز مرهم کافور می برد

❈۱❈
زخمی که ره به لذت ناسور می برد فیض نمک ز مرهم کافور می برد
پروانه مرا جگر ماهتاب نیست موسی مرا به انجمن طور می برد
❈۲❈
از جمع مال رزق حریص آه حسرت است ازنوش غیر نیش چه زنبورمی برد
اکنون که چرخ بر سر انصاف آمده است فیروزه مرا به نشابور می برد
❈۳❈
زان ساقی کریم مرا هیچ شکوه نیست حیرت مرا ز میکده مخمور می برد
تا کی ز حسرت لب خاموش خون خورم این آرزو مرا به لب گور می برد
❈۴❈
ما گرد هستی از نمد خود فشانده ایم دار فنا چه صرفه ز منصور می برد
زنهار از دماغ برون کن غرور را کاین باد افسر از سر فغفور می برد
❈۵❈
می هوش می رباید و این طرفه تر که یار هوش مرا به نرگس مخمور می برد
نزدیکتر به کعبه مقصود می شوم چندان که اضطراب مرا دور می برد
❈۶❈
صائب فریب مرهم راحت نمی خورد داغ دلی که غیرت ناسور می برد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۰۴۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها