صائب تبریزی:عاقل ز فکر چون به در کبریا رسد از موج آب مرده به دریا کجا رسد
❈۱❈
عاقل ز فکر چون به در کبریا رسد
از موج آب مرده به دریا کجا رسد
در وادیی که خضر در او موج می زند
ما ایستاده ایم که بانگ درا رسد
❈۲❈
در زاهدان سماع سرایت نمی کند
شاخ بریده را چه مدد از صبا رسد
در ترک خواهش است اگر هست دولتی
نعمت فزون به مردم بی اشتها رسد
❈۳❈
پیچد به دست وپای مگس دام عنکبوت
زور فلک به مردم بی دست وپارسد
در پیری از سعادت دنیا چه فایده
آخر به استخوان چه ز بال هما رسد
❈۴❈
چشم صفا ندارم ازین تیره خاکدان
یعقوب را چه روشنی از توتیا رسد
صائب ز چشم او طمع مردمی خطاست
بیمار چون به درد دل خلق وا رسد
کامنت ها