صائب تبریزی:تا چند دل ترا به هوا وهوس کشد چون عنکبوت دام به صید مگس کشد
❈۱❈
تا چند دل ترا به هوا وهوس کشد
چون عنکبوت دام به صید مگس کشد
بویی شنیده است ز گلزار اتحاد
هر بلبلی که ناز گل از خار وخس کشد
❈۲❈
روشندلی است عاشق صادق که همچو صبح
در اولین نفس نفس باز پس کشد
فارغ ز انقلاب بهار وخزان شود
سرزیر بال هر که به کنج قفس کشد
❈۳❈
غافل مشو ز خال ته زلف آن نگار
کاین دزد خیره حلقه به گوش عسس کشد
چون بحر دست جذبه برآرد ز آستین
مقدور نیست سیل عنان باز پس کشد
❈۴❈
در روز بازخواست بود نامه اش سفید
چون صبح اگر کسی به تامل نفس کشد
تاکی دل گسسته عنان را ز بی تهی
چون موجه سراب به هر سو هوس کشد
❈۵❈
پیوند خام نیست ز خامان گسستنی
چون طفل دست از ثمر نیمرس کشد
بگشا نظر که خود بود اول شکار او
دامی که عنکبوت برای مگس کشد
❈۶❈
شیرافکن است هرکه سگ نفس خویش را
در موسم شباب به قید مرس کشد
در اصفهان ز طبع روانی مدار چشم
در خاک سرمه خیز کسی چون نفس کشد
❈۷❈
دریا کند چگونه نفس راست در حباب
صائب به زیر سقف فلک چون نفس کشد
کامنت ها