صائب تبریزی:چون غنچه هر که سربه گریبان نمی کشد از باغ برگ عیش به دامان نمی کشد
❈۱❈
چون غنچه هر که سربه گریبان نمی کشد
از باغ برگ عیش به دامان نمی کشد
دلتنگ منت لب خندان می کشد
ناز نسیم، غنچه پیکان نمی کشد
❈۲❈
دلهای ساده صیقل آیینه همند
دیوانه پا ز حلقه طفلان نمی کشد
سنجیدگان سبک به نظرها نمی شود
سنگ تمام خجلت میزان نمی کشد
❈۳❈
روز حساب عید بود خود حساب را
بی جرم زرد رویی دیوان نمی کشد
مژگاه حریف گریه بی اختیار نیست
دامان سیل خار مغیلان نمی کشد
❈۴❈
لب پیش هر خسی نگشایند قانعان
از مور حرف غیر سلیمان نمی کشد
از عالم وجود سبکبار می رود
آزاده ای که منت احسان نمی کشد
❈۵❈
چون ماه مصر هر که بود پاک دامنش
شرمندگی ز روی عزیزان نمی کشد
در دیده ای که سرمه حیرت کشید عشق
آشفتگی ز خواب پریشان نمی کشد
❈۶❈
تا هست از خودی اثری در بساط او
صائب قدم ز حلقه مستان نمی کشد
کامنت ها